دلـم نـه عـشق ميـخواهد ، نـه دروغــهاي قـشنگ ، نـه ادعـاهاي بـزرگ ، نـه بـزرگهاي پـر ادعــا ...!
دلـم يـک فنـجان قــهوه داغ ميــخواهد و يــک "دوســــت" ، کـه بـشود بـا او حـرف زد و بـعد *** پشيـــمان *** نـشد ...!!!
آغوش تو
مترادف امنیت است
آغوش تو
ترسهای مرا میبلعد
لغتنامهها دروغ میگفتند
آغوش تو
یعنی پایان سردردها
یعنی آغاز عاشقانهترین رخوتها
آغوش تو یعنی "من" خوبم !
پرسیدند:
می خورید یا می برید؟
و من پاسخ دادم : می خورم!
چه می دانستم لذت ها را می برند / ...
حسرتها را می خورند / ...
تنها برخی از مردم باران را احساس میکنند،
بقیه فقط خیس میشوند .../
باب مارلی
میان زمین و هوا، معلق..
بین ماندن و رفتن ...
بین علاقه و عقل ...
مانده بود سر در گم ...
ای کاش خدا کاری کند برای انتخاب درست ...
همیشه اونی که میتونه آرومت کنه داغونت میکنه ...
مرد از زن خیلی تنهاتر است
مرد لاک ناخن نمیزند
که هروقت دلش گرفت دستش را باز کند
و به ناخن هایش نگاه کند...
مرد موهایش بلند نیس
که در بی کسی کوتاهش کند و لج کند
با تمام دنیا !
مرد حتی
دردهایش را اشک که نه سگ میکند میچسباند
به پیشانیش...
میشود گفت : میم ... مثل مرد ...
دنیا پــــــــــــر است از پلیدی
نه به خاطر وجود آدمهای "بد"
به خاطر سکوت آدم های "خوب"
تمام زندگی ام پر شده از احساسات
احساساتی که مثل آتش میسوزاند دل عاشقم را
وقتی که میبینم هستی اما نیستی تنهایی عذاب میدهد این دل عاشقم را ...
کاش می دانستی
هوای سرد
سگ لرزه هایش
و باران و برفش را دوست دارم
برای اینکه
در آغوشم جای بگیری آن هم به بهانه ی گرم شدن ...؟
گاهی اوقات باید بگذری
بگذاری
و
بروی ...!
وقتی می مانی
و
تحمل می کنی
از خودت یک احمق می سازی...!